تفاوت رده های سنی ابتدایی، راهنمایی و متوسطه

اهميت و ضرورت پژوهش: 
درخت كاميابي از بذر برنامه ريزي مي رويد و برنامه ريزي درست مستلزم دو شناخت است: 
الف- شناخت وضعيت موجود. 
ب- ترسيم وضعيت مطلوب. 
وپس از دريافت اين دو دانش مي توان براي حركت از وضعيت موجود به وضعيت مطلوب نقشه كشيد و به اين نقشه كشيدن برنامه ريزي مي گويند. و ضرورت و اهميت اين پژوهش در ترسيم درست وضعيت موجود نظام آموزشي در گذر از راهنمايي به دبيرستان است. 

اهداف پژوهش: 
اهداف پژوهش حاضر به قرار زير است: 
1- ترسيم وضعيت تحصيلي موجود در گذر از راهنمايي به متوسطه. 
2- بررسي ميزان هماهنگي وضعيت تحصيلي با هوشبهر دانش آموزان. 
3-كمك به دست اندركاران تعليم و تربيت در اصلاح و بازنگري نظام جديد آموزش متوسطه. 
4- روشن شدن مبناي علمي امتيازات تست ريون در هدايت تحصيلي دانش آموزان. 

چكيده پيشينه تحقيق: 
در تحقيق حاضر به تحقيقات متعددي استناد شده است كه از مهمترين آنها مي توان به تحقيق زير اشاره نمود: 
ابوترابيان همكاران (1370) در تحقيقي كه به بررسي ميانگين نمرات دروس مختلف امتحانات نهايي خردادماه در سالهاي 67-66 تا 70-69 خراسان در رشته هاي مختلف متوسطه نظري پرداخته بود، به نتايج زير دست يافتند: 

1- ميانگين نمرات در اغلب دروس كتبي و كل از سال 67 تا سال 69 سير نزولي داشته ودر سال 70 به مقدار كمي افزايش يافته است ليكن تقريبا" در تمام مواد درسي به وضعيت قبلي در سال 67 برنگشته است و بعضي دروس در سال 68 افت شديد داشته است. 
2- فراواني نمرات در طبقات 10 و 7 در اغلب دروس و نيز معدل كتبي بسيار زياد است. 
3- در اغلب دروسي كه مي توان از حافظه كمك گرفت برتري مطلق از آن دختران است و در عوض در مواردي كه جنبه استدلالي و تعقلي دارد پسران در موقعيت بهتري قرار دارند. 
4-در درس زبان انگليسي گاه بيش از 80 درصد دانش آموزان نمره اي كمتر از 7 گرفته اند. 

سؤالات تحقيق: 
سؤالت تحقيق حاضر به شرح زير است: 
1- آيا در گذر از راهنمايي به دبيرستان افت ميانگين نمرات مشاهده مي شود؟
2- اگر افت ميانگين وجود دارد، ميزان آن چقدر است؟
3- در صورت وجود اختلاف ميانگين بين راهنمايي و دبيرستان، آيا اين اختلاف معني دار است؟
4- اگر افت ميانگين وجود دارد، اين افت در چه درسهايي بيشتر است؟
5- ميزان همبستگي دروس با يكديگر چقدر است؟
6- آيا بين بهره هوشي حاصل از تست ريون و نمرات راهنمايي و دبيرستان همبستگي معني داري وجود دارد؟ ميزان آن چقدر است؟
7- ميانگين واقعي نمرات جامعه مورد پژوهش در چه حدودي قرار دارد؟
8- توزيع نمرات دانش آموزان در راهنمايي و دبيرستان چگونه است؟
9- آيا اختلاف نمره بين دختران و پسران معني دار است؟

ابزار جمع آوري داده ها: 
ابزار اصلي جمع آوري داده ها در پژوهش حاضرفرمهاي خاصي بود كه طي آنها اطلاعات مربوط به نمرات راهنمايي و سال اول متوسطه دانش آموزان در آنها درج مي گرديد. علاوه بر اين فرمها از نتايج تست ريون كه توسط مشاوران دبيرستانها همه ساله بر روي دانش آموزان سال اول متوسطه انجام مي گيرد، در تحقيق حاضر استفاده شد. 

جامعه آماري، حجم نمونه و شيوه نمونه گيري: 
جامعه آماري پژوهش حاضر كليه دانش آموزان سال دوم متوسطه نظام جديد شهر مشهد در سال تحصيلي 77-76 مي باشند. كه حجم تقريبي آنها قريب به 39000 نفر مي باشد. از جامعه آماري فوق از طريق نمونه گيري طبقه اي 1300 نفر انتخاب شدند. 

چكيده نتايج: 

نتايج پژوهش حاضر عبارت است از: 
1- در گذر از راهنمايي به دبيرستان نمرات دانش آموزان بيش از 2 نمره كاهش مي يابد. 
2- افت ميانگين نمرات نزد دانش آموزان باهوش كمتر از دانش آموزان كم هوش است. 
3- اختلاف نمرات راهنمايي و دبيرستان در درسهاي عربي، رياضي و فيزيك بيشتر از ساير دروس است. 
4- درس رياضي دبيرستان بيشترين همبستگي را با بهره هوشي داشته است. 
5- درس دانش اجتماعي دوره راهنمايي كمترين همبستگي را با بهره هوشي داشته است. 
6- بيشترين ميانگين نمرات 41/16 و كمترين ميانگين نمرات 81/9 است. 
7-بيشترين فراواني نمرات در اكثر دروس مربوط به نمره 10 است. 
8- دختران داراي ميانگين نمرات بالاتري نسبت به پسران هستند و اين اختلاف بيش از يك نمره مي باشد. 
9- ميانگين بهره هوشي دانش آموزان مشهد به ميزان 41/109 است. 

پيشنهادهاي تحقيق : 
1- به امر هدايت تحصيلي و راهنمايي دانش آموزان توجه بيشتر شود و در اجرا و امتيازدهي تستها تجديد نظر گردد. 
2- در تعيين محتواي آموزشي توان ذهني دانش آموزان، علايق و تواناييهاي آنان بيشتر مد نظر قرار گيرد. 
3- در جهت رفع مشكلات كتابهاي رياضي، فيزيك و عربي دبيرستان اقدام عاجل به عمل آيد. 
4- با توجه به وضعيت موجود نظام آموزشي برنامه دقيقي براي رسيدن به نظام مطلوب آموزشي طراحي شود